محل تبلیغات شما
همین دیشب بود که سعدی خداوند سخن ، افصح المتکلمین با پای خودش آمد به خواب ما و شروع کرد به داد وبیداد .
که چه؟
که چرا تو با حافظ که هم سن بچه ی من است و شهریار که از نوه و نبیره و نتیجه و ندیده و نشنیده من هم کوچکتر است شعر دو نفره گفتی ولی با من  که استاد سخن هستم و دودمان سخن به من باز میگردد شعر دو نفره نگفتی ؟
ما را بگو که می خواستیم به تو لقب افضح المتکلمین را هدیه کنیم .
تا صحبت جناب سعدی به اینجا رسید من دیدم پیرمرد راست میگوید و من گناه نابخشودنی ای را مرتکب شده ام .
لذا شروع کردم به عذرخواهی و اظهار ندامت و همانجا قول دادم که اولین پست وبلاگم یک شعر دو نفره با ایشان باشد .
ایشان هم لطف فرمودند و لقب افضح المتکلمین را به بنده ی کمترین هدیه کردند و همه چیز ختم به خیر شد .
این هم اولین شعر دو نفره ما و سعدی :


ما  گدایان خیل سلطانیم
برتر  از  سایر  گدایانیــــــم !

بنده را نام خویشتن نبود
گه فلانـیم و گاه بهمانـیم

گر  برانند  و  گر  ببخشایند
ما خود اینجا دگرنمی مانیم
چون دلارام می‌زند شمشیر
خواستار طلاق از ایشانیم
 
دیگران در هوای صحبت یار
ما  بدنبال  لقمه ای نانیم

هر گلی نو که در جهان آید
ما برایش  به  فکر  گلدانیم 

تنگ چشمان نظر به میوه کنند
 پس سر میوه  را بپوشانیم
 
تو به سیمای شخص می‌نگری
فکر کردی که ما نمیدانیم  !؟
هر چه گفتیم جز حکایت دوست
بر همان  گفته ها  کماکانیم

سعدیا بی وجود صحبت یار
شعرهایی چو قند  میخوانیم(۱)

(۱) در بعضی نسخه ها : شعرهایی چرند میخوانیم  . آمده که بر متن ترجیح دارد .
 

  افضح المتکلمین مرتضی رجبی
۹۲/۱۰/۲۸

من و حافظ : خرم آن روز کزین منزل ویران بروم

من و حافظ : اگرچه عرض هنر پیش یار بی ادبیست

مشنو از زنها چو از مردان شکایت می کنند

المتکلمین ,نفره ,هم ,سعدی ,شعر ,صحبت ,دو نفره ,شعر دو ,افضح المتکلمین ,المتکلمین را ,ما و

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

ART7-مرجع هنر فناوری های مدرن Sandi's site پیام آوران پارسیان کتابخانه عمومی جامع وکیلی زارچ stabtiofrenes خبر های تازه آموزش مایتل Kyle's blog Maria's memory